آنقدر با آتش دل ساختم تا سوختم
بی توای آرام جان یا ساختم یا سوختم
سرد مهری بین که کس بر آتشم آبی نزد
گرچه همچون برق از گرمی سراپاسوختم
سوختم اما نه چون شمع طرب دربین جمع
لاله ام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم
همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب
سوختم در پیش مه رویان وبیجا سوختم
سوختم از آتش دل در میان موج اشک
شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم
شمع گل هم هر کدام از شعله ای در آتشند
در میان پاک بازان من نه تنها سوختم
جان پاک من رهی خورشید عالم تاب بود
رفتم از ماتم خود عالمی را سوختم
نظرات شما عزیزان:
mona 
ساعت12:49---27 آذر 1391
salam vebe ghashangi dari be manam sar bezan rasti 4shanbe tavalodame mano link kon be doostatam bego mano link konan
|